آرچی کاراس، قمارباز افسانهای یونانی لاس وگاس، در سن ۷۳ سالگی درگذشت
او لقب “یونانی” را به خود گرفت و با قمارباز افسانهای دیگری به نام نیک یونانی که بیش از ۶۰ سال پیش درگذشت، مقایسه شده است.
شروع افسانه
یک روز آرچی کاراس با ۵۰ دلار در جیب به لاس وگاس رفت؛ این مبلغ پایهای برای ساختن یک حرفه شگفتانگیز در قمار شد که در آن ۴۰ میلیون دلار برنده شد و همه را از دست داد.
به همراه ۵۰ دلار، قمارباز یونانی-آمریکایی که بعدها “یونانی” نامیده شد، با خود اعتماد به نفس زیادی داشت که از جسارت طبیعی و بلندپروازی کورکورانهای که او را به اوج رساند، نشأت میگرفت.
سپس، در یک روز، همانطور که به اوج رسیده بود، به همان اندازه به طرز شگفتانگیزی سقوط کرد، مانند یک ستاره درخشان که سقوط میکند.
با این حال، افسانه او همچنان در پانتئون قماربازان یونانی مانند نیک یونانی و جان تاراماس زنده است.
زندگی اولیه
قبل از اینکه “آرچی کاراس” شود، او آنارگیروس کاراورنیوتیس بود که در ۱ نوامبر ۱۹۵۰ در جزیره سفالونیا، یونان به دنیا آمد.
زندگی او در قمار از کودکی شروع شد. پدرش نیکولاس یک کارگر ساختمانی فقیر بود و آنارگیروس مجبور بود برای جلوگیری از گرسنگی تیله بازی کند.
پسر به طور منظم شرطبندی میکرد و بازیهای قمار خود را در محله اختراع میکرد و بیشتر اوقات در آنها برنده میشد و پول جیبی مناسبی به دست میآورد.
آنارگیروس جوان نقش خود را به عنوان دستیار پدرش در ساخت و ساز به عنوان یک کار خستهکننده میدید. یک روز، در سن ۱۵ سالگی، از بیل زدن سیمان خودداری کرد و ادعا کرد که دستش سوخته است.
پدرش که از دست پسرش عصبانی بود، بیل را به سمت او پرتاب کرد. نوجوان از بیل پرتاب شده اجتناب کرد و در آن لحظه تصمیم گرفت که باید برای همیشه خانه را ترک کند.
مهاجرت به آمریکا
آنارگیروس جوان چارهای جز دریانورد شدن نداشت. او به مدت دو سال در کشتیها کار کرد، عمدتاً به عنوان پیشخدمت، و پول کمی به دست آورد.
وقتی یکی از کشتیهایی که در آن کار میکرد برای اولین بار به ایالات متحده سفر کرد، این برای او مانند نشانهای بود که به دنبال رویای آمریکایی برود. در سن ۱۷ سالگی، در پورتلند، اورگان پیاده شد و از آنجا به لس آنجلس رفت.
تنها و ناتوان از صحبت کردن به زبان، در شهر فرشتگان شغلی به عنوان پیشخدمت پیدا کرد. در آنجا، با سرنوشت خود روبرو شد؛ در کنار رستوران یک سالن بولینگ و بیلیارد بود.
آنارگیروس کاراورنیوتیس، اکنون “آرچی کاراس”، به زودی به یک بازیکن بیلیارد ماهر تبدیل شد و مهارت دستی شگفتانگیزی از خود نشان داد. با این حال، او این کار را نه به خاطر عشق به بازی، بلکه به دلیل امکان مالی انجام میداد، زیرا در شرطبندیها برنده میشد.
هیچکس در بازی بیلیارد حریف کاراس نبود. او پول زیادی به دست آورد و به نقطهای رسید که هیچکس حاضر به بازی با او نبود.
به دنبال منابع جدید درآمد، به سالن کارتبازی در محل بولینگ روی آورد. در آنجا کشف کرد که در پوکر نیز طبیعی است.
از آن زمان به بعد، دسته کارتها عشق زندگی او شد، معشوقه ابدی و وسواس او، کسی که هرگز به او خیانت نمیکرد.
ماجراجویی در کازینوهای آمریکا
در آنجا ماجراجویی دیوانهوار آرچی کاراس در کازینوهای آمریکا آغاز شد. او به یک افسانه در میز کارت تبدیل شد، شخصیتی بزرگتر از زندگی، تقریباً اسطورهای، یک توتم در دنیای قمار.
از سن بیست سالگی تا سی سالگی، مقادیر زیادی پول از دستش گذشت. بازی با او در میز کارت به معنای شرطبندیهای باور نکردنی بود. همه میدانستند که ضربات آرچی هیچ حد و مرزی ندارد.
سواری وحشیانه در میز پوکر ادامه یافت و کاراس را از هیچ به میلیونر تبدیل کرد. وقتی در میز کارت مینشست، بیباک بود. ایده ریسک برای او هیچ معنایی نداشت.
او گفته است: “یک روز میتوانم مرسدس برانم و روز بعد میتوانم در آن بخوابم”، توضیح میدهد که او از ریسک کردن نمیترسید. “خطر؟ آن یعنی چه؟” او یک بار در پاسخ به سوالی از حریفش درباره بیباکیاش در قمار گفت.
در عرض یک ماه، او تمام ۲ میلیون دلاری را که در حساب بانکیاش جمع کرده بود، از دست داد. این در دسامبر ۱۹۹۲ بود.
آن دسامبر، همه چیز برای کاراس به پایان رسیده به نظر میرسید. تلاش برای ترک قمار واکنش طبیعی برای یک میلیونری بود که در عرض یک ماه بیپول شده بود.
با این حال، برای کاراس، پایان ظاهری نشانه یک شروع جدید بود. پس از از دست دادن همه چیز در قمار، او تصمیم گرفت که گام بزرگ بعدی را بردارد و دوباره میلیونر شود. البته با قمار.
او یک بار گفت: “قماربازان از هر دو، برد و باخت لذت میبرند. شما یک حس میگیرید… من این را به هیچکس توصیه نمیکنم.”
سفر به لاس وگاس
گام بزرگ بعدی برای کاراس رفتن به مکه قمار، لاس وگاس شگفتانگیز بود، جایی که قمار هرگز پایان نمییابد. در آنجا، او دوباره شانس خود را امتحان میکرد.
با ۵۰ دلار دیگر در جیب، دوستی پیدا کرد که ۱۰,۰۰۰ دلار با ۵۰ درصد بهره به او قرض داد. او با پوکر شروع نکرد، بلکه با بازی مشابه و نه چندان محبوب رَز شروع کرد.
در اولین میز، او سرمایه را در سه ساعت سه برابر کرد. او دوستش را پرداخت کرد و به بازی ادامه داد. آن شب، یک افسانه در طول نوار معروف متولد شد.
آنچه در پی آمد، طولانیترین دوره برد در تاریخ قمار بود که به عنوان “دوران” شناخته میشود. ترکیبی از شانس و مهارت بیسابقه کاراس را به یک سواری وحشیانه برد.
تا اوایل سال ۱۹۹۵، او ۵۰ دلار را به ۴۰ میلیون دلار تبدیل کرده بود.
همه درباره “نیک یونانی جدید” صحبت میکردند و آرچی به طور بیوقفه به جستجوی خود ادامه میداد. در طول این دوره سه ساله، او ترس همه نامهای بزرگ در رَز و بعداً در پوکر بود.
در برخی مواقع، حتی بازیکنان بزرگ پوکر از نشستن در میز کارت مقابل آرچی کاراس میترسیدند.
مبارزه با کازینوها
با این حال، یک حریف وجود داشت که علیه قمارباز یونانی جنگید – حریفی که او نمیتوانست برنده شود، هر چقدر هم که خوب بود: کازینوها.
پس از بازگشت باشکوهش در سال ۱۹۹۲، پایان ناخوشایند به همان اندازه برای کاراس شگفتانگیز بود. مانند یک فیلم هالیوودی که دشمن قهرمان را به یک شرور تبدیل میکند، کاراس دید که کازینوها مانند یک قطار در تونل به سمت او میآیند.
ابتدا، او به علامتگذاری دستههای بلکجک و تلاش برای فریب کازینوها متهم شد. او پنج بار به اتهام کلاهبرداری از کازینوها در کالیفرنیا و نوادا دستگیر شد و در سال ۲۰۱۳ به ۷۳ روز زندان و جریمه سنگین محکوم شد.
او یک بار گفت: “کازینوها نمیخواهند شما برنده شوید. آنها میخواهند از شما زندگی کنند. آنها نمیخواهند شما از آنها زندگی کنید.”
تعقیبکنندگان او موفق شدند پروندهای بسازند و از طریق فیلمهای دوربینهای امنیتی ثابت کنند که او دسته را جعل کرده است. طبق کیفرخواست، کاراس کارتهای بلکجک را با لکههای کوچک جوهر علامتگذاری کرده بود.
حرفه باشکوه قمار کاراس در سال ۲۰۱۵ به پایان رسید. ضربه نهایی این بود که نام او در “کتاب سیاه” معروف قرار گرفت. او در همه کازینوها در لیست سیاه قرار گرفت. وقتی نام کسی وارد صفحات کتاب سیاه میشود، هرگز از آن حذف نمیشود، هر چه که اتفاق بیفتد.
زندگی پس از قمار
امروز، آرچی کاراس هنوز در لاس وگاس زندگی میکند، اما خانوادهاش به یونان نقل مکان کردهاند. کتاب سیاه نمسیس اوست و شاید مجازاتی بزرگتر از از دست دادن ثروتش در اوایل سال ۱۹۹۵ باشد.
آنچه مسلم است این است که او هرگز برای پول قمار نکرد. او عاشق قمار بود، اما پول را دوست نداشت.
کاراس گفت: “چیزهای خوب را نمیتوان با پول خرید. یک دوست خوب را نمیتوان خرید. یک دوست میتواند جان شما را نجات دهد، میتواند به شما کمک کند وقتی که پایین و بیرون هستید.”