مقبره باستانی راهب بودایی هندی در کرامیکوس
در محوطه باستانی کرامیکوس در آتن، یونان، مقبرهای باستانی از یک راهب بودایی هندی به نام زارمانوچگاس وجود دارد.
تاریخچه کرامیکوس
کرامیکوس مهمترین گورستان آتن باستان است که در قرن دوازدهم قبل از میلاد به وجود آمد. نام آن از جامعه بسیار قدیمی محله کرامیس گرفته شده است که در کنار رودخانه اریدانوس ساکن شده بودند. زمانی که رودخانه اریدانوس از اینجا عبور میکرد، خاک رس نارنجی-قرمز ایدهآلی برای سفالگری تولید میکرد (کراموس در یونانی).
هنر سفالگری کرامیکوس
جامعه هنرمندان سفالگری به نام کرامیکوس شناخته میشد و سبک سفالهای نقاشی شده آنها به نام کرامیکوس (یونانی برای سرامیک) معروف بود. اسطورهشناسی کراموس (سراموس) را به عنوان کسی که نام خود را به این منطقه داده است، معرفی میکند. او ارباب منطقه سفالگری کرامیکوس و پسر فانی دیونیسوس، خدای شراب که به هند سفر کرد بود.
مقبره زارمانوچگاس
محوطه باستانی ۱۱ هکتاری پر از سنگ قبرها و مجسمههایی با طراحی و کیفیت شگفتانگیز است. یکی از این مقبرهها متعلق به یک راهب بودایی هندی است. بر روی مقبره او این نوشته قرار داشت: “اینجا زارمانوچگاس از باریگازا آرمیده است، که طبق سنت نیاکان هندی خود را به جاودانگی رساند.”
بحثهای علمی درباره زارمانوچگاس
دانشمندان در حال بحث هستند که آیا مأموریت زارمانوچگاس به دربار رومیان از طریق آتن، توسط یک پادشاه تامیل یا یک پادشاه پنجابی از هند فرستاده شده بود.
گزارش مجید شیخ
روزنامهنگار پاکستانی، مجید شیخ، در مقالهای در روزنامه داون مینویسد: “در دوران دانشجوییام، زمانی که در حال سفر به اروپا بودم، به یک مقبره مرموز از سفیر پوروس (پادشاه منطقه پنجاب که اکنون بین هند و پاکستان تقسیم شده است) برخوردم…” تاریخ میگوید که ‘زارمانوچگاس’ یک راجپوت خوکر از لاهور بود و به همراه ۸۵ برده به آتن رسید. او با یک مقبره در آتن مورد احترام قرار گرفت.
تحقیقات R. N. Dandekar
طبق مقاله تحقیقاتی R. N. Dandekar با عنوان برخی جنبههای تماسهای هند و مدیترانه که توسط مؤسسه تحقیقات شرقی باندارکار منتشر شده است، یک سفارت پاندیا به رهبری زارمانوچگاس (شراماناچاریا) در سال ۲۵ قبل از میلاد از بریکاچا (باریگازا) حرکت کرد و در سال ۲۱ قبل از میلاد به آگوستوس در ساموس رسید و هدایایی برای امپراتور آورد که گفته میشود شامل یک پایتون غولپیکر، لاکپشتهای بزرگ و یک پسر بدون دست که میتوانست با پاهایش تیراندازی کند، بود.
سلسله پاندیا
پاندیاها یک سلسله تامیل با منشأ دراویدی بودند، بنابراین، اگر آنچه داندکار ذکر میکند درست باشد، زارمانوچگاس بخشی از یک مأموریت تامیل به دربار رومی از طریق آتن بود.
خودسوزی در بودیسم
طبق گفته کیم هان-سانگ، استاد تحقیقاتی HK در دانشگاه مطالعات خارجی هانکوک، کره جنوبی، خودسوزی به اعمال زاهدانه بودایی اشاره دارد که شامل پایان داوطلبانه زندگی یا اهدای بخشهایی از بدن خود، معمولاً با آتش زدن خود، میشود. در هر دو سنت بودایی شمالی (مهایانه) و جنوبی (تراوادا)، خودسوزی به عنوان یک عمل قهرمانانه بودیساتوا برای پایان دادن به زندگی با انگیزه معنوی و حس قوی از اراده در نظر گرفته شده است.
خودسوزی زارمانوچگاس
زارمانوچگاس اولین راهب هندی نبود که خود را در مقابل یونانیان باستان سوزاند؛ مدتها قبل از او، دوست اسکندر کبیر، کالانوس یا سوامی کلیان نیز این کار را انجام داد.
دیدار اسکندر با کالانوس
زمانی که ارتش مقدونی به شمال غربی هند رسید، اسکندر با ژیمناسوفیست داندامیس ملاقات کرد. اسکندر میخواست او را با خود به یونان ببرد اما او امتناع کرد، اما یکی از ژیمناسوفیستای آنجا، مردی به نام کالانوس (کلیانای هندی)، فاتح را به غرب دنبال کرد، جایی که او درگذشت. داستان مصاحبه و داستان مرگ کالانوس در چندین منبع، از جمله آناباسیس توسط نویسنده یونانی آریان نیکومدیا، توصیف شده است.
خودسوزی کالانوس
در ایران بود که کالانوس بر روی آتش رفت و با مراسمی مناسب خود را بر روی آن خواباند. تمام نیروها در حال تماشا بودند. اسکندر نمیتوانست احساس کند که در تماشای چنین نمایشی نوعی بینزاکتی وجود دارد – مرد، به هر حال، دوست او بود؛ اما همه دیگران، هیچ احساسی جز شگفتی نداشتند که کالانوس کوچکترین نشانهای از ترس از شعلهها نشان نداد.
گزارش نئارخوس
ما در گزارش نئارخوس از این حادثه میخوانیم که در لحظهای که آتش روشن شد، به دستور اسکندر، یک سلام تأثیرگذار انجام شد: بوقها به صدا درآمدند، نیروها به یکصدا فریاد جنگی خود را سر دادند و فیلها با صدای بلند جنگی خود همراه شدند.
سفارت پاندیا به روم
طبق گفته استرابو، در زمان حکومت امپراتور آگوستوس، یک سفارت پاندیا به رهبری زارمانوچگاس (شراماناچاریا) در سال ۲۵ قبل از میلاد از بریکاچا حرکت کرد و در سال ۲۱ قبل از میلاد به آگوستوس در ساموس رسید و هدایایی برای امپراتور آورد که گفته میشود شامل یک پایتون غولپیکر، لاکپشتهای بزرگ و یک پسر بدون دست که میتوانست با پاهایش تیراندازی کند، بود.
تأثیر فلسفه هندی بر جهان یونانی-رومی
در واقع، حداقل نه سفارت از هند شناخته شده است که تا زمان کنستانتین به امپراتوران رومی مراجعه کردهاند. هدف این سفارتها باید هم دیپلماتیک و هم تجاری بوده باشد. به نظر میرسد فلسفه هندی تأثیر زیادی بر اندیشمندان جهان یونانی-رومی گذاشته است.
گزارش تاریخ روم توسط کاسیوس دیو
طبق تاریخ روم توسط کاسیوس دیو کتاب LIV “…مردم هند، که قبلاً پیشنهادهایی داده بودند، اکنون پیمان دوستی بستند و در میان هدایای دیگر ببرها را فرستادند، که برای اولین بار توسط رومیان دیده شد، و همچنین، فکر میکنم توسط یونانیان. آنها همچنین پسری را به او دادند که شانهها یا بازو نداشت، مانند مجسمههای هرمس ما و با این حال، با وجود نقصی که داشت، میتوانست از پاهایش برای همه چیز استفاده کند، گویی که دست بودند: با آنها کمان میکشید، موشکها را شلیک میکرد و شیپور را به لبهایش میگذاشت.
تلاش زارمانوچگاس برای ایجاد رابطه قویتر بین هند و روم
مأموریت زارمانوچگاس تلاشی برای ایجاد رابطه قویتر بین هند و روم بود، اما خودسوزی او در آتن یونانیان را شگفتزده کرد، همانطور که خودسوزی کالانوس چندین سال قبل از او سربازان مقدونی اسکندر کبیر را شگفتزده کرده بود.
“`