آموزش موسیقی در یونان باستان
برای مردم یونان باستان، آموزش موسیقی به اندازه فلسفه در پرورش روح جوانان اهمیت داشت. آنها این دو رشته را به عنوان بخشهایی از یک کل میدیدند.
برای آنها، موسیقی “هنر صداها” بود. فیلسوفان بزرگی مانند افلاطون و فیثاغورس موسیقی و فلسفه را مرتبط میدانستند و پیشنهاد میکردند که این دو با هم روح انسان را با هماهنگی جهانی هماهنگ میکنند.
ارتباط موسیقی با توسعه روانی – توسعه روان – نیز برای اکثر شهروندان در دوره کلاسیک، به ویژه در آتن، یک باور محبوب بود. آنها معتقد بودند که موسیقی در شکلگیری شخصیت اخلاقی مهم است و در عین حال قدرت آرامش بخشیدن به روح را دارد.
افلاطون در گفتگوهای خود به تأثیر موسیقی در آموزش جوانان پرداخته است. او موسیقی را به عنوان یک هنر الهی توصیف کرد که مردم را به یافتن هماهنگی هدایت میکند. افلاطون مخالف نوآوری و انحراف از سنتهای زمان بود و دانشجویان را از ترکیب صداها و اجتناب از مقیاسها و سازهای چندگانه هماهنگ منع میکرد.
افلاطون موسیقیای را که صرفاً برای لذت مخاطب یا تفریح در سمپوزیا بود محکوم کرد زیرا معتقد بود این امر جوهر موسیقی را تضعیف میکند.
ارسطو مسائل نظری متعددی در مورد موسیقی معرفی کرد. مانند افلاطون، او اهمیت موسیقی در ساختن شخصیت اخلاقی جوانان را به رسمیت شناخت. او معتقد بود که موسیقی از قوانین جهانی تشکیل شده است که نمونههای جهانی را تشکیل میدهند. موسیقی لذت فکری و زیباییشناختی را به انسانها ارائه میداد و زندگی روزمره آنها را ارتقا میداد.
علاوه بر این، ارسطو معتقد بود که موسیقی دارای ویژگیهای درمانی است به این معنا که روح را از احساساتش پاک میکند. احساسات ذهنی توسط صداهایی ایجاد میشد که بر اساس ساختارهای استاندارد موسیقی بودند.
اطلاعات مربوط به آموزش موسیقی یونانیان باستان عمدتاً به آتن و اسپارت محدود میشود. در طول دوران باستان کلاسیک، سیستمهای آموزشی این دو شهر-دولت قدرتمند استانداردهایی را برای آموزش جوانان در بیشتر نقاط جهان یونانی تعیین میکردند.
آموزش موسیقی در یونان باستان احتمالاً مدتها قبل از گسترش الفبا و استفاده عمومی از نوشتن آغاز شده است. حماسههای هومری (قرنهای 8-7 قبل از میلاد) شامل اشارههای مختلفی به موسیقیدانان و دیگر اجراکنندگان است. هومر آشیل را به عنوان کسی توصیف میکند که موسیقی را آموخته و حتی در زمان جنگ نیز از تمرین آن غافل نمیشد.
احتمالاً در دوران باستانی یونان، آموزش به طور کلی و آموزش موسیقی به طور خاص، امتیاز نخبگان بود. از دوره کلاسیک به بعد، موسیقی به عنوان پایهای برای آموزش شهروندان آزاد دیده میشد. این احتمالاً نشان میدهد که در دوره کلاسیک، آموزش موسیقی برای جوانان طبقات اجتماعی کمتر برجسته نیز قابل دسترسیتر شد.
با وجود این گسترش آموزش موسیقی، جوانانی نیز بودند که به دلیل محدودیتهای اجتماعی گستردهتر زمان نمیتوانستند در هیچ کلاس موسیقی شرکت کنند. به طور کلی، یادگیری نواختن موسیقی برای بخش بزرگی از جمعیت آتن و اسپارت نه عملی بود و نه مقرون به صرفه.
آموزش موسیقی در دنیای یونان باستان برای اولین بار به طور رسمی در منابع متنی قرن ششم قبل از میلاد، که شامل دوره اولیه آرکائیک است، تأیید شده است. اگرچه آتن و اسپارت مدلهای آموزشی متفاوتی را دنبال میکردند، اما هر دو موسیقی را در سیستمهای آموزشی خود گنجانده بودند.
مفهوم مدرن سیستم آموزش عمومی احتمالاً به مدل اسپارتی نزدیک است، جایی که آموزش و تربیت کودکان به شدت توسط دولت تنظیم و نظارت میشد. در مقابل، آتن دارای یک سیستم آموزش خصوصی بود که در آن والدین نوع آموزش فرزندان خود را تعیین میکردند.
در هر دو شهر-دولت، آموزش از سن شش یا هفت سالگی آغاز میشد. موسیقی همراه با خواندن و نوشتن بود، در حالی که ورزش و تمرینات بدنی اجباری بود. به این معنا، کودکان سه نوع مربی اصلی داشتند: گیتاریست (κιθαριστής) که موسیقی را آموزش میداد؛ معلم گرامر (γραμματιστής)، که زبان، املا، نوشتن و خواندن را آموزش میداد؛ و در نهایت، مربی کودکان (παιδοτρίβης)، که وظیفه آموزش بدنی را بر عهده داشت.
دانش و استفاده روان از الفبای یونانی در آموزش باستانی به سه دلیل بسیار مهم بود. الفبا برای ثبت زبان گفتاری زمان استفاده میشد و به عنوان اثبات ضروری سواد دیده میشد. دوم، الفبا در ریاضیات برای ثبت اعداد و روابط تناسبی بین مجموعها استفاده میشد. سوم، در موسیقی برای نمایش صداها استفاده میشد.
در اسپارت و شهر-دولتهای دوریایی کرت، آموزش موسیقی نه تنها با مدرسه بلکه با اهمیت نظامی نیز مرتبط بود. اسپارتیها مانورهای جنگی خود را تحت صدای آئولوس (فلوت) انجام میدادند که ریتم راهپیمایی را حفظ میکرد و برای هماهنگی حرکت در بخشهای جنگی استفاده میشد.
فرض بر این است که آموزش موسیقی در اسپارت احتمالاً با هدف آشنا کردن جوانان با صدای فلوتهای جنگی و آموزش هماهنگی حرکات آنها تحت ریتم فلوت بود. این هماهنگی تا حدی مسئول انضباط بدنام هپلیتهای اسپارتی بود.
برخلاف اسپارت، در آتن، سیستم آموزشی با سربازان و فعالیتهای نظامی مرتبط نبود، حداقل نه به طور مستقیم. این سیستم خصوصی بود و والدین برای آن هزینه میکردند. این بدان معنا بود که کودکان یتیم کمتر احتمال داشت که آموزش مناسبی دریافت کنند. در چنین مواردی، دولت هزینه تحصیل “یتیمان ملت” را که عمدتاً فرزندان سربازان کشته شده بودند، پرداخت میکرد.
علاوه بر این، برخلاف اسپارت، دانشآموزان آتنی میتوانستند بین درسهای لیرا و فلوت انتخاب کنند.
کلمه “لیرا” (λύρα) به مجموعهای از سازهای موسیقی زهی اشاره دارد که با کلید نواخته میشوند. در موسیقیشناسی مدرن، این دسته از سازها به عنوان لوتهای یوک توصیف میشوند. چنین سازهایی از سه بخش تشکیل شدهاند: یک یوک (که به عنوان چوردوتون شناخته میشود)، تعدادی سیم که به یوک متصل شدهاند و یک “بلندگو” توخالی درست زیر سیمها.
رایجترین انواع لیراهای یونان باستان هفت نوع بودند: فورمینکس، که به عنوان کیتاریس نیز شناخته میشود؛ لیرا، که شبیه یک چنگ کوچک بود؛ باربیتوس، که به عنوان چلونا (لاکپشت) نیز شناخته میشود و از پوسته لاکپشت ساخته شده بود؛ کیتارا (گیتار)، که در واقع یک فورمینکس هفتسیمه بود؛ کیتارای آئوریک، که بیشتر با اجراکنندگان زن مرتبط بود؛ چنگ؛ و لوت.
کلمه یونانی باستان آئولوس (یونانی: αυλός) به معنای فلوت است. با این حال، این اصطلاح شامل مجموعهای از سازهای بادی چوبی بود که از لولههای تک یا دوتایی با طول برابر تشکیل شده بودند و سه یا چهار سوراخ داشتند. فلوتهای یونان باستان به ندرت توسط یک اجراکننده نواخته میشدند. بیشتر اوقات، موسیقی به طور همزمان توسط دو اجراکننده نواخته میشد که یا فلوتهای تک یا دوتایی داشتند.
با وجود استفاده از فلوتها در آموزش موسیقی، اشراف آتنی معتقد بودند که سازهای موسیقی زهی برای موقعیت اجتماعی آنها مناسبتر است و با موقعیت اجتماعی آنها همخوانی دارد.
این به دلیل منشأ سازهای موسیقی زهی بود که به عنوان بومی شناخته میشدند، در مقابل سازهای موسیقی بادی چوبی که همراه با آیین دیونیسوس از آسیای صغیر معرفی شده بودند.
اطلاعات مهمی در مورد آموزش موسیقی در آتن باستان از تزئینات روی گلدانهای آتیک از دوره کلاسیک (490/478 – 323 قبل از میلاد) به دست میآید. چنین تصاویری مردان جوانی را نشان میدهند که در کلاسهای موسیقی شرکت میکنند که توسط مربیان مرد بالغ ارائه میشود. در طول درسهای آئولوس، دانشآموزان بدون فوربیا تمرین میکردند، که یک بند چرمی بود که دور سر بسته میشد و فلوت را روی لبهای نوازنده ثابت میکرد.
برای درسهای لوت یوک، تصاویر سفالی دانشآموزان و معلمان را نشان میدهند که روبروی یکدیگر نشستهاند. احتمالاً در طول درس، معلم یک ملودی خاص را نواخته و دانشآموز باید آن را تکرار میکرد. در همان تصاویر، دانشآموزان با گیتارهای هفتسیمه نشان داده میشوند که با انگشتان یا کلید (پلکترون) نواخته میشدند.
درس احتمالاً تجربی بود و بر اساس تکرار صوتی مطالب آموزش داده شده بود. نشانههای موسیقی احتمالاً در آموزش موسیقی برای ضبط صداها استفاده نمیشدند، اگرچه در واقع وجود داشتند. مزیت اصلی لوتهای یوک این بود که دهان نوازنده را اشغال نمیکردند، که در مورد فلوتها اینگونه بود. این به دانشآموزان اجازه میداد تا به طور همزمان به تمرین آواز و نواختن سیمها بپردازند.
یک گلدان تزئین شده یک معلم موسیقی را نشان میدهد که کیتارا مینوازد و آواز میخواند، در حالی که دانشآموزش با فلوت خود اجرا را همراهی میکند. این نشان میدهد که در آموزش موسیقی یونان باستان، آواز همراه با نواختن سازهای موسیقی زهی آموزش داده میشد.
آموزش موسیقی در یونان باستان نه تنها برای پرورش روح شهروندان آینده شهر-دولتها مهم بود، بلکه برای آمادهسازی و ادغام آنها در زندگی اجتماعی و فعالیتهای مذهبی نیز اهمیت داشت. آیینها و دیگر فعالیتهای مذهبی برای شهروندان بالغ، که ستون فقرات وحدت و انسجام اجتماعی را تشکیل میدادند، به طور مستقیم با آوازها و موسیقی مرتبط بودند.
سرودهای به خدایان، پائانها، نوموی موسیقی (نوموس به صورت مفرد)، دیتیرامبها، پروسودیها، پارتنیا و هیپورخماها آوازهایی بودند که به خدایان حامی شهر-دولتها تقدیم میشدند. آنها آواز و موسیقی را ترکیب میکردند و احتمالاً سطح عمومی آموزش موسیقی توسط شهروندان را میطلبیدند تا از آنها لذت ببرند یا حتی در اجرای آنها شرکت کنند.
به ویژه در آتن باستان، آموزش موسیقی برای بزرگسالان نیز در نظر گرفته شده بود. دلیل آن مسابقات درام بود که عنصری اساسی از زندگی اجتماعی آتنی و توسط شهر-دولت تنظیم میشد. همه شهروندان بالغ آتنی در مسابقات درام شرکت میکردند، یا به عنوان بازیگران و اعضای گروه کر یا به عنوان اعضای مخاطب در تئاتر دیونیسوس.
شهروندانی که در گروه کر شرکت میکردند، آوازهایی را که در نمایشها گنجانده شده بود یاد میگرفتند و تمرین میکردند. موسیقیدانان حرفهای موسیقی را نواخته و در طول تمرینات خود، معلمان موسیقی و طراحان رقص گروه کر را نظارت میکردند. چنین آوازهایی شامل بخشهای کرال تراژدیها و پاراباسیسهای کمدیها بودند.
شرکت زنان در اجراهای موسیقی و رقص، به ویژه در ارتباط با رویدادهای مذهبی رسمی، میتواند با تصاویری از زنان که سازهای موسیقی در دست دارند در گلدانهای آتیک تأیید شود. پارتنیاها آوازهای کرال جشن بودند که عمدتاً با آیین دیونیسوس مرتبط بودند. آنها توسط گروههای کرال دختران جوان اجرا میشدند. این نشان میدهد که دختران جوان نیز آموزش موسیقی دریافت میکردند.
آموزش موسیقی به دختران جوان نیز با تصاویر نقاشی شده بر روی دیگهای عروسی سفالی تأیید میشود. چنین گلدانهایی معمولاً عروس و دوستان زن او را نشان میدهند که با چنگهای مثلثی و فلوتها موسیقی مینوازند.
تأیید بیشتر شرکت زنان در آموزش موسیقی خانه دوشیزگان موزها (یونانی: Οίκος των Θεραπαινίδων Μουσών) است که توسط شاعر سافو در جزیره لسبوس در اوایل قرن ششم قبل از میلاد اداره میشد. این خانه نوعی مدرسه شبانهروزی برای دختران جوان بود که در آن خواندن، نوشتن، نواختن موسیقی و آواز خواندن آموزش داده میشد.
اولین اتحادیههای حرفهای برای موسیقیدانان در آتن در طول قرن چهارم قبل از میلاد ظاهر شدند. اینها به عنوان “کومونها” (koina = κοινά) شناخته میشدند و اعضای آنها به عنوان صنعتگران دیونیسوس شناخته میشدند. چنین اتحادیههایی شامل گیتاریستها (kitharistes = κιθαριστές)، گیتار-خوانندگان (kitrharodoi = κιθαρωδοί)، نوازندگان فلوت یا آئولوس (auletes = αυλητές)، آئولوس-خوانندگان (aulodoi = αυλωδοί)، خوانندگان (aoidoi = αοιδοί)، آهنگسازان، بازیگران و شاعران بودند.
تأسیس کومونها منجر به تأسیس مدارس خصوصی موسیقی و درام شد که با اعضای این اتحادیهها مرتبط بودند. چنین مدارسی به آموزش “مزامیر” (psalmoi = ψαλμοί) میپرداختند که ترکیباتی برای سازهای موسیقی زهی بودند که بدون کلید نواخته میشدند. همچنین تمرین گیتار (kitharismoi = κιθαρισμοί) و آواز خواندن همراه با نواختن گیتار (kitharodies = κιθαρωδίες) در دسترس بود؛ ریتمنگاری (ρυθμογραφία)، که ترکیب ریتمها بود؛ ملونگاری (μελογραφία)، که ترکیب ملودیها بود؛ تراژدی؛ و کمدی.
آموزش در چنین مدارسی از طریق حفظ کردن و با استفاده از تکرارهای صوتی انجام میشد. در این نوع آموزش موسیقی از متون موسیقی استفاده نمیشد. کتابهای آموزشی با موسیقی باستانی برای اولین بار در طول قرن سوم میلادی در اواخر دوران روم ظاهر شدند. این نشان میدهد که آموزش و انتقال موسیقی در دورههای کلاسیک و هلنیستی به طور کامل بر اساس سنت شفاهی بود.
در یونان باستان، یک مرد واقعاً تحصیلکرده به عنوان “مرد موسیقی” (mousikos aner = μουσικός ανήρ) شناخته میشد. برای یونانیان باستان، آموزش نمیتوانست کامل باشد مگر اینکه شامل موسیقی باشد. تمیستوکلس، که یکی از مهمترین ژنرالهای آتنی بود، به دلیل آموزش ناقص خود احساس نقص میکرد، زیرا هرگز یاد نگرفت که به درستی لیرا را کوک کند یا از پسالترون استفاده کند.
اهمیت موسیقی در آموزش نیز توسط منابع متنی از شهر تئوس در ایونیا تأیید میشود، جایی که گزارش شده است که گیتاریستها به عنوان بهترین معلمان دوره کلاسیک شناخته میشدند.
[با اطلاعات از: Neubecker, A.-J., 1986، موسیقی در یونان باستان، ترجمه شده توسط M. Simota-Fidetzi، آتن: اودیسئوس
Papaoikonomou-Kipourgou, K., 2003، ‘ویژگیهای تکمیلی موسیقی یونان باستان’، در Lekkas, D. (ed.) Arts II: Review of Greek Music and Dance, Volume II, Greek Music Praxis: Ancient and Middle Ages, Patra: Greek Open University]
“`