سخنان ارسطو درباره استبداد
سخنان ارسطو درباره استبداد امروز نیز صادق است و به مردم اجازه میدهد استبداد را بشناسند اگر بدانند به دنبال چه چیزی بگردند.
ارسطو و شناخت استبداد
بیش از ۲۳۰۰ سال پیش، فیلسوف یونان باستان ارسطو به طور گستردهای درباره ویژگیهای استبداد نوشت. این فیلسوف در این زمینه بسیار آگاه بود، زیرا خود با چندین مستبد آشنا بود. او پایان حکومت ۳۰ مستبد را مشاهده کرد، دموکراسی یونان را به طور کامل تجربه کرد و در اواخر زندگی با مستبدی به نام هرمیا از آترنوس رابطه نزدیکی داشت.
زندگی و آثار ارسطو
ارسطو از سال ۳۸۴ تا ۳۲۲ قبل از میلاد زندگی کرد و در شمال شرقی یونان در شهری به نام استاگیرا به دنیا آمد. در سن ۱۷ سالگی، این فیلسوف یونان باستان برای آموزش نزد فیلسوف بزرگ دیگری در آتن، افلاطون، فرستاده شد. ارسطو در زمینههای مختلفی مانند سیاست، فیزیک و زیستشناسی مشارکت داشت و حتی به اسکندر کبیر نیز آموزش داد.
استبداد به عنوان شکلی از حکومت
به عنوان یکی از بزرگترین متفکران سیاسی که تا به حال بر روی زمین قدم گذاشته است، ارسطو استبداد را به عنوان شکلی از حکومت شناسایی کرد. در حالی که یک مستبد و یک پادشاه هر دو حاکمان مطلق و یگانه هستند، یک مستبد از قدرت زیادی که به او داده شده سوءاستفاده میکند.
تفاوت مستبد و پادشاه
فیلسوف یونان باستان به ویژه تأکید کرد که یک مستبد برای منافع خود کار میکند در حالی که یک پادشاه یا سایر اشکال حکومت برای رفاه مردم کار میکنند. یک پادشاه ممکن است در صورت تمایل مردم از تخت کنارهگیری کند، در حالی که یک مستبد به هر قیمتی بر تخت باقی میماند.
استبداد به عنوان فساد حکومت
ارسطو استبداد را به عنوان فساد اشکال موجود حکومت، به ویژه دموکراسیها و الیگارشیها، شناسایی کرد. این فیلسوف بزرگ ادعا کرد که استبداد تمرکز ثروتی که الیگارشیها دارند و نادیدهگیری سنتها و قوانینی که دموکراسیها دارند را به خود میگیرد.
ترکیب استبداد از الیگارشی و دموکراسی
«استبداد ترکیبی از الیگارشی و دموکراسی در شدیدترین اشکال آنهاست و بنابراین برای اتباع خود بسیار زیانآور است»، ارسطو در اثر خود با عنوان سیاست گفت.
ظهور مستبدان از طبقات پایین
به گفته ارسطو، مستبدان تمایل دارند از طبقات پایین مردم برخیزند. معمولاً یک مستبد از پایینترین طبقات برخاسته و ادعا میکند که نگرانیها و منافع مردم را در نظر دارد. با این حال، هنگامی که مستبد به قدرت میرسد، به سرعت برای تثبیت قدرت خود به هر وسیلهای که لازم باشد، کار میکند.
انتخاب پادشاه و مستبد
«انتخاب یک پادشاه منبعی برای طبقات بهتر در برابر مردم است و او توسط آنها از میان خودشان انتخاب میشود، زیرا یا خود او یا خانوادهاش در فضیلت و اعمال فضیلتآمیز برتری دارند؛ در حالی که یک مستبد از میان مردم انتخاب میشود تا محافظ آنها در برابر نخبگان باشد و از آسیب دیدن آنها جلوگیری کند»، ارسطو گفت.
شرایط ظهور مستبد
یک مستبد از یک کشور خوب و خوشبخت نمیآید. یک مستبد تقریباً همیشه از آشفتگی سیاسی و ناآرامیهای مدنی برخاسته است. اگر یک حکومت ناپایدار باشد و مردم آن ناراضی باشند، یک مستبد بیشتر احتمال دارد که در صفوف منتظر بماند تا فرصت خود را برای به دست آوردن قدرت بگیرد.
شناخت استبداد و مسائل عمیقتر
شناخت استبداد به معنای شناخت مسائل عمیقتر نهادی و اجتماعی یک ملت است. استبداد میتواند نتیجه ناهنجاریهای سیاسی، نابرابریهای اقتصادی و ناکامی دولت فعلی در اجرای وظایف حکومتی خود باشد.
نقش مردم در قدرتگیری مستبد
اگرچه مردم به مستبدی که به قدرت رساندهاند نگاه میکنند تا آنها را نجات دهد، اما در نهایت هرگز نخواهد کرد. یک مستبد تنها به خود خدمت میکند و در این فرآیند مردم را فقیر میکند. آنها اتباع خود را تا زمانی که نتوانند در برابر حکومتشان مقاومت کنند، تخلیه میکنند.
فقر و استبداد
«مستبدان اتباع خود را فقیر میکنند تا آنها مشغول کارهای روزمره خود باشند و زمانی برای توطئه نداشته باشند»، ارسطو گفت. «مستبدان هیچ توجهی به منافع عمومی ندارند مگر به عنوان وسیلهای برای اهداف خصوصی خود.»
ظهور مستبد از میان مردم عادی
یک مستبد ممکن است از میان مردم عادی یا از موقعیت قدرت کمتری در دولت فعلی برخیزد. معمولاً این فرد درباره مسائل فعلی دولت بسیار صریح است. مستبد آینده نیز ادعا میکند که در کنار مردم است و قهرمان نیازها و خواستههای افراد عادی است. هنگامی که مستبدان به قدرت میرسند، مطمئن میشوند که به هر قیمتی به آن چنگ میزنند، حتی اگر به هزینه جامعه باشد.
“`